سه هفته ست عقب انداختم
ولی چون تاریخ مشخصی نداره و معمولا با تغییر فصل دورهم عقب میوفته اوایل زیاد جدی نگرفتم
حالا که حالت تهوع هام شروع شده ( شایدم تلقین باشه چون من کلا اکثر مواقع حالت تهوع دارم ) حسم شدید تر شده
از طرفی بی بی چک دارم ولی دلم نمیخواد بزنم ، انگار از مثبت یا منفی شدنش میترسم
از طرفی شنبه میخوایم بریم کربلا استرس دارم اونجا پریود بشم ، میخوام ال دی بخورم استرس دارم اگر باردار باشم یه وقت بچه طوریش نشه
خیلی گیجم
ما دوسه ماه دیگه به امید خدا میخواستیم بریم خونه خودمون ، بعد اقدام کنم ..
الان درسته یه مقدار برنامهمم بهم میریزه چون هنوز این دخترمو از پوشک نگرفتم ( گفتم برم خونه خودمون ، دخترمو از پوشک بگیرم بعد اقدام کنم برای بعدی که فاصله سنیشون کم باشه ) ولی خب بازم ناراحت نیستم از اینکه باشه .
همسرم میگه بسپر به خود امام حسین
اصلا نمیدونم چی میخوام
به همسرم گفتم اگر باردار بودم تا وقتی نرفتیم خونهی خودمون صداشو در نیاریم
میدونم که فامیل خیلی حرف میزنن و من خیلی با حرفاشون بهم میریزم
حتی با اینکه پدر و مادرم خوشحال میشن فکر اینکه پیش خودشون بگن اینا چرا هی بچه دار میشن دیوونهم میکنه
واقعا نیاز دارم یکی بهم دلداری بده ولی همسرم الان نیست و از طرفی دلم نمیخواد به مامانم و خواهرم بگم
واقعا نمیدونم باید خوشحال باشم یا ناراحت