همه میدونن دگ
میترسن ازم
اتفاقی که حدسش غیر ممکنه
برادرزاده م میگه انرژیت بیش از حد زیاده
وقتی کنارتم حس سنگینی می کنم
تمام خواب هام تعبیر میشه
مثلا زنک زدم به مادرشوهرم گفتم خواب دیدم آبجی ماشین رو فروخته و طلا خریده و تو خوابم ناراحت بود که ضرر کردن
گفت فروختن صبح دادن طلا
گفت تو میدونستی
گفتم بابا من خواب دیدم
مثلا در این حد
حتی جزئیات رو میبنم
در حد چیزی خریدن
مثلا چند ماه بود تو خونه میگفتم ما قراره بریم یه خونه حیاط داره بزرگ با یه ایوان بزرگ اینطوری اونطوری
ما خونه دک ای خریدیم و به اونجا اثاث کشی کردیم اما یه خونه آپارتمانی کوچیک
به یه ماه نشده یه جریاناتی پیش اومد که اصلا میشه از روش کتاب نوشت باور نمی کنید ت یه ماه دو بار اثاث کشی کردیم و اومدیم یه خونه ۳۰۰ متری بزرگ حیاط دار همونی که دیده بودم پر از گل
و من دیدم که تو این خونه خوشبخت شدیم و الان هفت ماهه اینجام و واقعا زندگیمون عوض شده
خیلی سختی کشیدیم اما عاقبت چیز دگ ای رقم خورد