قضیه از این قراره نامزدم گوشیش چند روز خراب شده بود بعدش باید میرفت برای تعمیر نامزدمم اومد سیمکارتش داد به من بزارم رو گوشیم از یه طرفم من چون میدونم خواهرش دیوونس بلاکش کرده بودم تو گوشی خودم😂بعدش وقتی سیمکارت نامزدم رو گوشی من بوده خواهرش که زنگ میزده خب بلاک بوده
حالا خواهر نامزدمم واقعا مشکل روانی داره چون شوهرش خیلی اذیتش میکنه و همش انگاری سرکوب بهش میزنه
خواهره یه روز با یه شماره ناشناس زنگ زد به من بعدش گفت آره من نمیزارم برادرم با تو ازدواج کنه تو هنوز پات نذاشتی تو زندگیمون برادرمو ازم گرفتی منم خندم میگرفت اون بیشتر حرصی میشد میگفت چرا برادرم باید سیمکارت بده به تو چرا نیومده بده به من😂😂😂😂
بعدش ما با نامزدم سر همین موضوع خواهرش بحثمون شد با اینکه نامزدم همش میگه این خواهرمو بزارش کنار مشکل روانی داره ولی خب خود خواهره تنش میخاره
اینم بگم نامزدم دوتا آبجی دگه داره که فرشتن ولی این بزرگه آشغاله آشغال
چون بزرگتره دلش میخواد همه بهش بگن چشم
شبی که میخواستن بیاین خواستگاری من، همین خواهرش اومده دعوا کرده که باید علی(نامزد من) دختر خواهرشوهرمو بگیره اگه نگیره شوهرم منو کتک میزنه 😐😐😐
با این خواهرشوهر باید چکار کنم؟
دلمم نمیخواد زندگیم بخاطر این خواهر روانی خدایی نکرده لطمه ببینه 