مادرشوهرم کلا خسیسه دلش نمیاد ی برنج بده ادم بخوره
بد همه خوردن داشتن جمع می کردن گفتن یلدا میخوری یا نمیخوری😑😑😑😐😐
بعد خواهر شوهر دید من پاشدم بیام خونمون گفت وایسا سعید ینی برادر شوهرم بیاد ناهار بخور
انگار برادر شوهر کیه من باز می گفت شوهرم زیاد ی چیزی