خواهر نامزدم باردارِ و یک بچه ی کوچیکم داره.
هروقت میاد خونه ی مادر مادرش سگای نامزدم به بچه کوچیکش حسودی میکنن و بهش واق میزنن..
نامزدم زنگ زده به خواهرش گفته دیگه نیا اینجا چون تو میای اینجا سگام واق میزنن و مادر پدرم میگن سگات باید از این خونه برن..
بماند که مادرش مشکل ریه داره و دکتر بهش گفته باید سگا برن ولی نامزدم اینطوریه که سگام برام مهم ترن..
این حجم از اهمیت دادن به دوتا تا سگ و الویت قرار دادنشون به همه چی برام قابل درک نیس.