تقریبا ۳یا۲هفته ست آشنا شدیم از یکی از گپ های روبیکا یکم تو گپ حرف میزدیم اومد پی وی و اوکی شدیم و راجب این حرف میزدیم که دخترا با چی خر میشن منم گفتم شکلات و اینا اونم اومد گفت ببینمت برات بیارم منم رفتم برام خریده بود شکلات و اینها گذشت بعد ۳. ۴روز داشتیم جرعت حقیقت بازی میکردیم پرسیدم آیا چیزی هست که بخای راجع به من تغییر بدی گفت ناراحت نمیشی گفتم نه گفت دماغت باید درست کنی با استیکر خنده کلی گریه کردم شب بود و نمیدونم ادامه بدم یا نه از چشمم خیلی افتاد با اینکه دوسش داشتم حالا هم میگه سرد شدی میگم نه و واقعا هم از قصد جوابای کوتاه میدم نمیدونم چی کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.