الا چندسال این فتنه رو میشناسم از اولین دیدار ک همو میشناسیم از هم متنفریم
پدرشوهرم ب اون خوبی نمیدونم این چرا اینجوریه😭روزگارمو سیاه کرده تو یک اپارتمان زندگی میکنیم فقط رفت و امد میکنه تو زندگیم نظر میده گوش شوهرمو پر میکنه
اونسری ب جاریم گفته بود خودش ناقص بوده واس همون پسرشم ناقص بدنیا اومد🥲💔پسرم مشکلی نداره اصلا فقط یکم زردی داشت اونم خوب شد اینقدر ادم سیاه دلیه ک پشت بچه ۴ونیم ماهه حرف میزنه😔شوهرمم هیچی بهش نمیگه میگه یکم صبر کن بلند میشیم از اینجا خسته شدم
نمیزاره شوهرم چیزای گرون بخره
بنظرتون چطوری شرایطو بهتر کنم😔