چندروز پیش خانوادگی مسافرت رفتیم همبازی بچگیامم اومده بود چون رفیق فاب پسرخالمه
پسرخالم داره ازدواج میکنه خالمم به ابجیه اون گفت برا اونم باید استین بالا بزنین ابجیش گفت قصدشو داره ولی دلش نمیخواد که سنتی باشه وگرنه کسی تو زندگیش نیس
بعد کل تایمی که ما باهم بودیم اون حواسش به من بودو خیلی برونگرا بود
تا موقعی که شب اخر داشت حرف میزد من مستقیم چشم تو چشم شدم باهاش😂😑و اونم نگاه کردو انگار که بدش نیومد حس کردم ولی تعجبم کرده بود
بعد از اون همه رفتاراش خجالتی شد انگار ازم فرار میکرد
میدونم خوشش میاد ازم ولی چرا اینجوری کرد
بنظرتون تا تموم شدن مراسم پسرعمم مشخص میشه خوشش میاد یا نه؟
کلا میدونم مدلشه حرفای ازدواج که میشه رفتاراش خجالتی میشه ولی این هم خجالت بود هم دور شدن نمیدونم چکار کنم
دوستم گفت فالووش کن ولی موافق نیستم اون باید جلو بیاد
بنظرتون امیدی هست من واقعا دوسش دارم😩