جدیدا یاد گرفته هرچی میشه بهم میگه به تو ربطی نداره. چه مالی چه زندگی چه هرچی....
الان میخواست نماز بخونه که استخاره بگیره گفتم استخاره برای چی؟ گفت به تو ربطی نداره گفتم خدا کنه نمازت قبول باشه اینطوری باهام حرف میزنی و جلو خدا روسیاه نباشی.
یهو صداشو انداخت تو سرش که به تو ربطی نداره و فلان داد میزد.
منم گفتم داد نزن باز داد زد منم داد زدم بعد اومد سمتم بزنه منه گفتم همه جا زنا داد میزنن اینجا تو مث زنای خراب داد میزنی
بعد منو زد منم عینکمو پرت کردم زدمش ولی خب خودشو کنترل کرد منو پرت کرد تو اتاق رفت چون زورش هزار برابر منه
خسته شدم ازش
شهر غریبم هستم
خیلی احساس تنهایی میکنم بچه ها دارم دیوونه میشم