و منی ک در حسرت ی شاخه گل ک برام بگیره
یا در حسرت ی آغوش واقعی و جوری ک خودتو آزاد و رها ببینی در آغوشش
و حسرت ی شوهر ک از ته دل دوستش داشته باشم
و لحظه شماری کنم واسه دیدنش بوییدنش و بوسیدنش
۹ سال از زندگی متاهلی و دارم میگذرونم
و حسرت رو حسرت
درسته شاید یکی بنویسه ک خودت برای خودت گل بگیر
من میتونم برم گل بگیرم
اما بنظر شما عروسکی ک در کودکی ذوق داشتنشو داشتی و نداشتی
الان داشته باشی چ طعمی داره
این و نوشتم ک حداقل یبار یکی بدونه حرف دلمو
و ب زندگی و دغدغه کاری ندارم
میدونی درسته خودتم میتونی واسه خودت همه اینکارا رو بکنی ولی اونکه واسه یکی انقدر مهم باشی ک از طرفش محبت و توجه بگیری یچیز دیگست ... البته باید از مردا بخایی.... تا حالا صحبت کردی باهاش؟
سلام ممنونم ک وقت گذاشتی و خوندی
من بهش میگم هیچ خاطره خوشی از بیمارستان و زایمان ندارم چون من با بچت بیمارستان بودیم ی گل نگرفتی ک من بین بیمارا تک نباشم الان بخوات بگیره ۸ سال گذشته چ فایده
چند بار بهش گفتم من تا الان نشده ی شاخه گل
یا یه شکلات ک بگی این فقط مال توئه از دستت نگرفتم
پر بغضم پر دردم پر زخمم پر پرواز ندارم
الهی.... بمیرم واست دختر، درکت میکنم حتمن خیلی دلت شکسته.... اره خوب هرچیزی توی وقت خودش خوبه ولی خوب هنوزم دیر نشده بهش یاد بده ک باید واست ارزش قاعل بشه باید بهت توجه کنه
بحث ی شاخه گل نیستا
خیلی بر خلاف میل من هست
یکی میبینم ک حتی میتونه روز مره با شوهرش بدون دغدغه برداشت صحبت کنه بگه بخنده مسخره کنه دلم سوز میره
از اینکه لباس قشنگ گرفته یا لباس خواب باب میل شوهرش گرفته
من در حسرت ی شوهری ک واقعی دلم برای بوییدنش پر بزنه تنگ شده
ک خدا نسیب من نکرد
امیدتو از دست نده هیچوقت واسه درست زندگی کردن دیر نیست خودتو نابود تر ازین نکن، تو لیاقت عشق و محبت و ی زندگی خوبو داری تو با ارزشی 🤍
