در ادامهبا خودم گفتم یه ماه تلاش کنم بلکه شرایطم درست امروز رفتم خونه پدرشوهرم کلی حرف زو وعصبانی شد منم مجبور بودم گوش بدم بلکه تموم بشه.. اخرش نتیجه این شد که پسرمو میتونم خونه بابام ببرم ولی نباید ابجی داداشم اونجا باشه.. باید تنها باشن و اینکه میتونم خونه پدرشوهرم اینا رفت وامد کنم.. ولی شوهرم نباید بره خونه بابام.
چطوره به نظرتون بقیه چیزا با مرور حل میشه؟
چرا این شرایط واسه چیه
وا این شرایط برای چیه؟🙄
چیکار ب ابجی و داداشات داره
اره عزیزم ناامید نباش
ببین محل سگ به این شوهرت نزار.تو رفت وآمدتو بکن با خانوادت
این شوهرت ۹۹ درصد سرش توی یه آخوری گرمه که انقدر داره اذیتت میکنه.پشتش به یکی گرمه
من خیانت دیدم شوهرمنم توی اون تایم خیلی عوضی و پرو شده بود
پدرمو دراورد.اگه خانواده حمایت گری داری بچسب به خانوادت
حالا انگار داداشت چی گفته که به آقا ب خورده به کتف چپت که ناراحته
داداشتو کوچیک نکن.شوهرت دنبال بهانه س فقط
دیگه بهتر از جنگ اعصابه هر کاری میکنی مواظب ارامش بچه باش باباش و بابای باباش ک نمیفهمن حداقل تو هوای بچه رو داشته باش
فکر نمیکنم سبک زندگیشون شبیه شما باشه ..
منم تو اون تاپیکش راه حل دادم ولی با این تاپیک دیدم استارتر چاره نداره و اهل شلوغ بازی هم نیست...حداقل اینجوری نیمچه رفت و آمدی داره و بچه اش از پدر و مادر اسی محروم نمیشه
