هرشب تو خونمون دعواس!
کافیه یه بهونه جور شه
بابام بلافاصله میزنه تو سرم که تو ۲۲ سالت شده و نه درس خوندی نه میری سرکار!
واقعیت اینه من ۳ ساله ترک تحصیل کردم بعد دیپلم و دو ساله رفتم دنبال ارایشگری.۳ تا از مدرک هامو گرفتم و چن وقت دیگه باید یه امتحان دیگه بدم برای اخذ یه مدرک جدید دیگه!
من علاقم به لاین رنگ بیشتره تصمیم دارم همونو ادامه بدم
امسال میخوام دیگه برم سرکار و برا خودم باشم و پول دربیارم !!
به خدا تلاش میکنم روزهایی هم که خونه هستم خیلی کلیپ اینستایی میبینم.تاثیر دارن رو یادگیریم!
بابام دست از سرم برنمیداره نمیزاره راحت باشم !مدام میره رو مخم فک میکنه بی کار و الاف برا خودم میچرخم در صورتی که اینطوری نیست تلاش میکنم!ولی این حرکتش که مدام هی مسگه چرا نرفتی سرکار چرا تو خونه ای میره رو مخم!
بابام به فکر من نیست فقط منو میخواد از سرش باز کنه !
دو ساله داره اذیتم میکنه.به خاطر چی به خاطر این که زودار از این خونه برم.حالا به هرقیمتی که شده.یا ازدواج یا سرکار رفتن و مستقل شدن.تا بالاخره بتونه ازدواج کنه!من ۴ ساله مامانم فوت کرده و اون به فکر ازدواج مجدده!به خاطر همین خیلی اذیتم میکنه من مشکل خاصی هم ندارم با این قضیه
و خیلی هم دوست دارم برم سرکار و مستقل شم دیگه تو این خونه نباشم!ولی بچه ها من یه مشکلی دارم،عُرضم نمیکشه!
حس میکنم ای کیوم پایینه دور دوزاریم میفته دیر یه چیو یادمیگیرم !برا همینه که دوساله حرفه ارایشگری رو دنبال میکنم ولی هنوز شاغل نشدم 😔من بابام اصلا مشکلی با درس خوندن و سرکار رفتنم نداره برعکس اکثر بابا ها که نمیزارن دخترشون بره دنبال ارزو هاشون !!
من اکثر اوقات هم تنهام. تک فرزندی هم بیشتر تنها ترم کرده. زیاد تو جامعه نیستم!خیلی چیزارو نمیدونم.از خیلی چیزا عقبم!نمیتونم پیشرفت کنم!کسی هست که قبلا تو شرایط من بوده؟