وقتی مجرد بودم یدوست پسر داشتم سادیسم داشت و زن سستیز بود از اذیت کردن زنها لذت میبرد
یکی دیگه خودشیفته و خودچس پندار بود فقط خودش مهم بود و توقع داشت اولویت من باشه ولی من اولویتش نباشم شدیدا خودخواه و حروم لقمه بود
یکی دیگه مریض و شکاک بود چون خودش ی تن لش هرزه بود
یکیدیگه خسیس و بتیغ بود دخترا رو میتیغید وقتی بهش پول ندادم دشمنی میکرد ارث پدرشو از دخترا میخواست
در فرهنگ مرسالار همیشه زن مقصر وبدهکار و خطاکاره و مرد همیششه طلبکار و سواستفاده گر و زورگو و حق بجانب و خودخواه
یروزی فهمیدم دوستپسرام اشغال وهرزه و بدرد نخورن و ارزشی ندارن و من مقصر مریض وروانی بودن پسر مردمنیستم
اونروز توبدترین حالتم با شوهرم اشنا شدم مردی که ظاهر پرست نیست و بدنبال درامد زن یا ارث پدری زن نیست
هیز و عقده ایی نیست
خودخواه و عن شیفته و طلبکار نیست
دخترا شما مسئول بیماریهای روانی پسر مردم نیستید اجازه ندید پسرا مریضیهای ژنتیکی و خانوادگیشونو روی شماها تخلیه کنن تنها بمونید ولی با پسر یا مرد مریض وارد رابطه نشید
خودتونو دوست داشته باشید ادمارو بت نکنید ادما هیچ گوهی نیستن حتی ادمهای معروف و مشهور و پولدار شماها بزرگشون میکنید اونا فکر میکنن گوه خاصین