خواهش میکنم بخونید کمکم کنید🙏🏻🙏🏻از ترس حتی صبحانه هم نمیتونم بخورم
دیشب ، خواب دیدم یه مار خییلی بزرگ یبز رنگ تو حیاط خونه بابامه بعد مامانم داره باهاش بازی میکنه من جیغ میکشم میگم بیا بعد مار خواست له مامانم حمله کنه که موفق نشد و مامانم با خنده اومد پیشم
یه خواب دیگه هم دیدم . یکی از عزیزانم چند ماهه فوت کرده من دیشب خیلی براش ناراحت بودم . خووه مادربررگم نشسته بودیم بعد خواهرای همین بنده خدایی که فوت شده هم بودن . خواهراش لبلس سیاه پوشیده بودن و براش گریه میکردن سرپا بودن . انگار میدونستن که قبلا فوت شده اما از شدت دلتنگی دوباره برلش عذاداری کردن
لطفا برام تعبیرش کنید🙏🏻خیلی حالم بده کمکم کنید