رفتم با شوهرم دکتر اطفال برای بچه ام
یه لیست کامل سوال نوشته بودم ک بپرسم سر سه چهارتا اولی دکتر میگه بچه چیزیش نیس شما مریضی برات دارو مینویسم آروم شی و بقیه سوال هام رو جواب نداد
شوهرم هم پشت دکتر درآمد
آخر سر هم دکتر به شوهرم میگه چی میکشی از دستش!
اینکه دل نگرانی هام و سوالاتم را میپرسم دیوونه و افسرده ام؟
من اصلا افسردگی بعد زایمان نگرفتم.
مثلا میگم آقای دکتر شیر تو ریه اش نرفته شوهرم اونجا وایساده منو مسخره میکنه
دکتر هم میگه نه خیر
خب بپرس چی دیدم از نوزادم که دارم اینو میگم
شوهرم پوزخند میزنه که انگار من دیوونه ام
دکتر هم پشتش درآمده
از شوهرم متنفر نباس باشم؟ عوضی