حرفهایی که آدما به شما میزنن هم دقیقاً قراره نقش همون غریبههای رندوم توی خیابون رو داشته باشن. همونقدر گذرا و رندوم.
آدمها اول به درون خودشون نگاه میکنن و بعد به بقیه حرف میزنن. چرا؟ علتش اینه که تا وقتی که یک آدمی یک ویژگی رو توی خودش نبینه نمیتونه اونو به فرد دیگهای نسبت بده. چون اون ویژگی رو نشناخته.
شما هر ویژگی که بخواید به دیگران نسبت بدید چه خوب و چه بد، باید اول اون ویژگی رو شناخته باشید و از اون ویژگی درکی داشته باشید که بتونید به یک نفر دیگه هم نسبتش بدید. پس هر چیزی که آدما به شما میگن، در واقع بازتابی از انعکاس شخصیت خودشونه و به همین دلیله که شما میتونید متوجه بشید فرد مورد قصدش چیه.
افراد سعی میکنند ناامنیهای خودشونو در قبال کلمات به بقیه نسبت بدن تا خودشون حس بهتری داشته باشن. به عنوان مثال اگه یک نفر نسبت به چهره خودش حس بدی داره و نمیتونه اینو قبول کنه که خودش تنها فردیه که همچین حسی داره، با کلمات منفی سعی میکنه بقیه رو ناراحت کنه تا تنها شخصی نباشه که در مورد خودش چهره خودش احساس ناامنی میکنه. و به این دلیله که شما نباید به حرف افراد اهمیتی بدید.
ما نمیتونیم انتخاب کنیم که مردم چی میگن اما میتونیم انتخاب کنیم که به حرفهایی که میزنن اهمیت بدیم یا نه.