2777
2789
عنوان

جاری مکار من

| مشاهده متن کامل بحث + 1523 بازدید | 44 پست
جاری منم ی بار همه از غذام تعریف دادن. سفره که جمع شد. بدو رفت تو دستشویی بعد اومد بیرون گفت بالا آو ...

ذات این جور آدما چه قدر پدیده

دلشون سیاهه

خدایا شکرت برای همه چیز... خیییییییلی دوستتدارم

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

خب تو هم سرزده برو خونش از غذاش مو دربیار...والا...جاریه دیگه تو هر سنی باید کرمشو بریزه

متاسفانه من سرزده جایی نمیرم..فرهنگ اینو دارم

خدایا شکرت برای همه چیز... خیییییییلی دوستتدارم
ذات این جور آدما چه قدر پدیدهدلشون سیاهه

دستیار شیطونن. جاریم که اصلاً خود شیطونه. فکر کن جلوی شوهرم لباس باز میپوشید و آرایش غلیظ و قر می‌ریخت . شوهرم محلش نمی‌داد ولی اون ول کن نبود

دستیار شیطونن. جاریم که اصلاً خود شیطونه. فکر کن جلوی شوهرم لباس باز میپوشید و آرایش غلیظ و قر می‌ری ...

ای خدا 

چه بد..من سیزده ساله ازدواج کردم نمیدونستم اینجوریه .....یه بار شوهرش بهش گفت چرا کتلت های تو خوشمزه نیست مثل زنداداش

احساس میکنم اون موقع ازم زده شد

خدایا شکرت برای همه چیز... خیییییییلی دوستتدارم

ببین گلم بالا بری پایین بیای تو یک جاری هستی براش وقتی اینجور برادرش شوهرت ازت تعریف می کنه خب حس حسادتش برانگیخته میشه البته این دلیلی نمیشه که سر غذای تو پیاده کنه، منم عیناً همین اتفاق برام افتاد برادرشوهرم یکسره از من جلوی زنش تعریف می کرد و من خیلی می ترسیدم اینکارش باعث بشه همسرش با من دشمنی کنه یک روز خونه بودیم واسه شام اومدیم و برادر شوهرم از غذام تعریف کرد و متوجه شدم که جاریم توی غذام شیشه خورده ریخته ... ببینید حسادت تا کجا می رسه که حتی ممکنه طرف مقابل بمیره با اون شیشه خورده ها. باید هیچ وقت اون برادر. شوهر ها اینقدر بی محابا از زنداداش ها تعریف نکن لااقل جلویی زن خودشون کاملا طبیعیه ولی در حدی که بخوای کسی رو خراب کنی 

شبی شاید رها کردم جهان پر اضطرابم را...

نه بابا، در بیارن. همه هم غذا رو نوش جان میکنن. بهش اصلا فکر نکن. انقدر این کارو بکنه که خسته شه.

جالبته اینجاس دو بشقاب پر برنج و گوشت خورد با نان


من مو جایی ببینم عقب نشینی میکنم...هر دفعه تا آخر نفر غذا میخوره

این قضیه مشکوکم کرد که ادا درمیاره

خدایا شکرت برای همه چیز... خیییییییلی دوستتدارم
جالبته اینجاس دو بشقاب پر برنج و گوشت خورد با نانمن مو جایی ببینم عقب نشینی میکنم...هر دفعه تا آخر ن ...

😆🤭 چقدرم زیاد خورده. پس معلومه واقعا خوشمزه بوده. آفرین کدبانو.

گل بهاری، بت تتاری، نبیذ داری، چرا نیاری؟
ببین گلم بالا بری پایین بیای تو یک جاری هستی براش وقتی اینجور برادرش شوهرت ازت تعریف می کنه خب حس حس ...

جآری تو دست شیطان از پشت بسته....منم قبول دارم کار برادر شوهرم اشتباه...آخه برادر شوهرم با جاریم همیشه در حال دعوان

و اینکه برادر شوهرم دوست و رفیق بابامه..منو مثل دخترش دوس داره ..دست رو گردنم میندازه سرمو میبوسه..منم خیییلی دوسش دارم

خدایا شکرت برای همه چیز... خیییییییلی دوستتدارم
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز