چند ساله باهاش قهرم و اونم بیچاره کلی پیگیرشد که چرا قهرم و.. منم گفتم اون ادم سمیه نمیخوام باهاش کلا باشم و دوستیمو ادامه بدم الان دلم براش تنگ شده و میخوام باشه ولی اصلننن غرورم اجازه نمیده برم جلو.. حتی اجازه ندادم کسی واسطه ی اشتیمون بشه و حالا روم نیس به اونها هم بگم واسطه بشن برای اشتی😕چکار کنم بنظرتون