به سختی
جونی نمونده براش هرروز میگه خدا منو ببر پیش دخترم پیش پسرم
هیچی ازت نمیخام
دخترش ۱۵ سال پیش تو آتشسوزی
پسرش پارسال تصادف
انقد آماده رفتنه از همه حلالیت خاسته 😔😔😔
همه کاراشو کرده اموال لوازم خونشو تقسیم کرده با بچه هاش وصیت کرده نماز قضاهاشو خونده همه چی.
کلا میگه آماده رفتنم خیلی داغونه طفلی
از یه طرفم شوهرش به شدت سنگدل و وحشیه
هیچ فرقی با حیوون نداره
ادکلن پسرشو برداشته بود زده بود اونم کی؟؟؟ دقیقا روز دوم فوت پسرش ....خالم انقد جیغ زد خودشو زد از شدت ناراحتی یه مدت لکنت داست