2777
2789
عنوان

داستان عاشقی منو خوندین؟

| مشاهده متن کامل بحث + 1591 بازدید | 57 پست
داستانت قشنگ بود مخصوصا برا مجردا میتونه مفید باشه که ادم باید دنبال یه نفر باشه و وقتی به کسی علاقه ...

خوب این چیزی که شما میگی یه مدل دیگه از رمان نویسی هست

من باید رمان رو از زبون خودم بنویسم همسرم چیز خاصی نداره برای گفتن

دید اون به اندازه من احساسی نبوده که

ولی داستان رو براش خوندم نظرشو نوشتم همون جا

پیج فروش لباس دارم برای بانوان. http://Www.instagram.com/chico_shop2020

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یا ابرفرض😐 فردا لباس ضد گلوله میپوشم منتظرم

سلام .داستانو خوندم قشنگ بود.یعنی تو قشنگ تعریف کردی.جالب بود.ولی خب اگر بخواهی همینو رمان کنی جا داره حالا که  وقت گذاشتم خوندم نظراتمم بگم .

اول اینکه داستان شما فراز و نشیب زیادی نداشت گلم.با یکی اشنا شدی تو چت و بعد ازدواج کردید.حالا اینکه اون وسط قهر و اشتی هایی هم داشتید مقتضای اون سن و اونجور دوستی هاست.اکثرا دوست دختر پسرها همین جورین.

حالا اگر چند تا چیزو بگم اول اینکه چون رمان میخواهی بنویسی پس دیگه تعهدی نداری واقعا حقیقتو بگی میتونی یه سری مطالب خورده ریز اضافه کنی بهش.دوم یک مقدار بیشتر از خانواده ات بگو.شرایط خانوادگیتو بهتر بدونیم بهترم درک میکنیم  چون یوقت تو یه خانواده ای خیلی سخت گیرن  برا تلفن ساده هم نمیتونی بزنی.یوقتم خیلی ازاد میزارن.

سوم اینکه چون زمان زیادی از یاهو مسنجر و اینا گذشته و عملا جوان ها الان دیگه نمیشناسنش یا خیلی مختصر اون دوران رو بگو.یا بجاش بگو تل گ رام.چون اونجاهش خیلی خسته کننده بود برام.بجاش زمانی که تلفنی حرف میزدید یا دیدارتون رو بیشتر بگو.حتی تعریف حاشیه ای کن مثلا رفتن به پاساژ یا پارک.

بعدم دقت کرده باشی تو فیلمها یا کتابها فقط داستان یه نفر نیست .چند تاروز داستانو همزمان جلو میبرن.تو میتونی لابلای داستان خودت یه چیز اضافه کنی.مثلا برادرت با کسی رو  .

اخرشم تو معرفی اقا به خانوادت یه فراز و نشیبی بزار.مثلا سخت قبول کردن.جنجالی بشه یکم.

فعلا همینا یادم اومد.جیزی به ذهنم رسید اضافه میکنم.

اولین باره اینهمه تایپ کردم برا کسیا ..........مینااااااا خانونوم.اونم برا اینکه هم اسمیم

پایانی برای قصه ها نیست.....چرا که نه گوسفندان عاقل میشوند و نه گرگها سیر  
😂😂😂😂😂😂 میخوام بدونم رمان میشه؟ارزش داره وقت بزارم بشینم بنویسم؟

من نخوندمش دوست دارم بخونم

خدایا شکرت که هوامو همه جوره داشتی حتی تو بدترین شرایط و جایی که اصلا فکرش نمیکردم خدایا مراقب دخترکم باش میخوام بهترین تو اخلاق و رفتار باشه موفق و با خدا و مردم دار باشه خدایا تو تربیتش بهم کمک کن   
سلام .داستانو خوندم قشنگ بود.یعنی تو قشنگ تعریف کردی.جالب بود.ولی خب اگر بخواهی همینو رمان کنی جا دا ...

وای ممنون😁😁😀😀

میدونی خودمم حس میکنم کوتاه تر از اونه که بشه رمان بشه.از طرفی راستشو بخوای اصلا حس تخیل خوبی ندارم.اصلا نمیتونم چیزی رو از خودم بنویسم.حتی نقاشیمم خوبه نمیتونم تخیلی نقاشی کنم باید یه نمونه جلو روم باشه😐

برا همین فکر میکنم ازش دمان جالبی نمیتونم دربیارم.واسه همین شک داشتم و خواستم ازتون کمک بگیرم

شاید بدم به یه نویسنده اصل ماجرا دستش باشه با شاخ و برگ دادن بتونه یه چی بنویسه ولی خودم تواناییشو ندارم😳

همشم میگم اینایی که توی سایت داستان ساختی میگن چه تخیل قوی ای دارن خوش به حالشون.سردسته همشونم سارییتا😂میشناسیش که😷😷

واسه جو خانواده همینقد بگم که فوق العاده حساس بودن رو تلفن همراه.مثلا من از 18 سالگی ماشین داشتم میرفتم و می اومدم و کسی کاری به کارم نداشت ولی خدا نمی اورد روزی که گوشی میداشتم.دیگه نمیتونستم توی اتاق تنها بشینم در رو ببندم😐.یا مثلا نمیتونستم رو گوشیم رمز بزارم.البته من هیچ وقت قبل ازدواج از خانوادم گوشی نخواستم ولی میخواستم میدونم که این میشد.مامانم البته کاری نداشت بابام خیلی حساس بود روی تلفن همراه.

برای همین من دوتا گوشی داشتم دور از چشمشون تا راحت بتونم با سهیل رابطه داشته باشم

چیز دیگه ای به ذهنم نمیرسه بگم بازم حرفی داشتی با جان و دل میشنوم

ممنون که وقت گذاشتی

پیج فروش لباس دارم برای بانوان. http://Www.instagram.com/chico_shop2020
وای ممنون😁😁😀😀 میدونی خودمم حس میکنم کوتاه تر از اونه که بشه رمان بشه.از طرفی راستشو بخوای اصلا ...

مزش به اینه که خودت بنویسی.اینحا داستان زندگی زیادذبخون.الهام بگیر

پایانی برای قصه ها نیست.....چرا که نه گوسفندان عاقل میشوند و نه گرگها سیر  
مزش به اینه که خودت بنویسی.اینحا داستان زندگی زیادذبخون.الهام بگیر

بازم باید بیشتر بررسی کنم

ممنون از نظرت

خیلی سازنده بود خدایی

پیج فروش لباس دارم برای بانوان. http://Www.instagram.com/chico_shop2020
بازم باید بیشتر بررسی کنم ممنون از نظرت خیلی سازنده بود خدایی

خواهش میکنم.

میتونی زندگی همون دوستتو که کمکش کردی بزاری لا به لای داستان

پایانی برای قصه ها نیست.....چرا که نه گوسفندان عاقل میشوند و نه گرگها سیر  
خوشحال میشم عزیزم لینکش توی امضام هست

آره دیدمش میخونم نظرمو میگم منتهی فردا پس فردا

خدایا شکرت که هوامو همه جوره داشتی حتی تو بدترین شرایط و جایی که اصلا فکرش نمیکردم خدایا مراقب دخترکم باش میخوام بهترین تو اخلاق و رفتار باشه موفق و با خدا و مردم دار باشه خدایا تو تربیتش بهم کمک کن   

فکر نمیکنم بشه یه رمانش کرد چون اگه بخوای مثلن واقعیت رو برا دیدارت همون طور تعریف کنی که دو نفر تو‌خونه تنها بودید رمان اجازه چاپ  نمیگیره ...اگه هم بخوای عوضش کنی که بیمزه میشه ....بعدم الان برا شغل شوهرت مشکل ایجاد نمیکنه ؟چون اگه هنوزم تو همون شغل باشه و نویسنده شما باشی حتما پیگیری میکنند همکارهای شوهرت ‌....و اینکه قبلن مینا نظر دادم که کار خوبی کردی که دوسال با همسرت محازی حرف زدی اما تو شانس و قسمتت بوده و اگه یه نوجون اینو بخونه و تحت تاثیر احساسات قرار بگیره ممکنه به سرنوشت خودش  اسیب بزنه 

فکر نمیکنم بشه یه رمانش کرد چون اگه بخوای مثلن واقعیت رو برا دیدارت همون طور تعریف کنی که دو نفر تو‌ ...

ممنون عزیزم

خودمم فکر میکنم رمان نمیشه چون خیلی چیزا داره که نباید گفته شه یا اگه گفته شه بایددروغ باشه

پیج فروش لباس دارم برای بانوان. http://Www.instagram.com/chico_shop2020
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792