گفت میرم کافه
یکبارم بهش زنگ نزدم
هرشب دیرمیاد
حالم ازش بهم میخوره با این کاراش
دیشب ساعت یازده بچم مریض بود زنگ زدم بیاد بریم دکتر ساعت یک شب اومد منم مجبور شدم با پدر شوهرم بردم دکتر
مامانش کلی دعواش کرد چه وقت خونه اومدنه مگه بچت مریض نیست
حالام تبش نمیاد پایین مدام دارم پاشویه میدم و تب چک میکنم آقا معلوم نیست کدوم گوریه
از دلم رفته با این کاراش