هر وقت میرم خونشون عید دیدنی ب دختر عمه اش میگه بیاد اونجا اول فک میکردم تصادفی هست اما الان فهمیدم کاملا برنامه ریزی شده اس...اینم بگم من با جاریم همسایه هستم سالی یکبار اون بیاد یکبار هم من برم...اینم بگم خیلی اهل جادو جنبل هست همه رو ب کیش خود میپندارد...خلاصه امسال ک رفتم دختر عمه اش گفت وای بچه ات چقدر شبیه عمه اشه من هیچی نگفتم دوباره گفت لباش بعد لباش رو جمع کرد حالت مسخره کردن گفت عین لبای خواهر شوهرته...بعد حرف از شیراز افتاد برگست گفت شما شیرازی هستین ..بعد ب جاریم گفت مادر شوهرت اینو از کجا پیدا کرد گفتم خیلی گشتن تا پیدام کردن اتفاقا.... ادامه رو مینویسم فعلا چیزی نگید