به خاطر شرایط کاری همسرم از خانواده دوریم ترسیدم بچه ام اجتماعی بار نیاد بردمش یکی از بهترین مهدهای شهرمون فقط ده روز پشیمونم مثل چیییییییییییییییییییی اون یه ذره اعتماد به نفسی هم که داشت گرفته شد قبلا پارک دوست داشت الان وسایل بازی رو میبینه جیغ میزنه یادش از مهد میاد میگه مامان برییم خونه در صورتی که من خودم این چند روز رو با دوربین مدار بسته میدیم که با بچه چه طور برخورد میکنن برخوردشون بد نبود همش فکر میکرد کار بدی کرده که من تنبیهش کردم گذاشتمش مهد
دعایی که امام زمان (عج) در ایام گرفتاری ها به ما یاد داد:
«یا مَن إذا تضایقتِ الأمورُ فَتحَ لها باباً لم تَذهَب الیه الأوهامُ صَلِّ على محمد و آل محمد و افتح لأموریَ المتضایقةِ باباً لم یَذهَب الیه وَهمٌ یا ارحم الراحمین»
« ای خدایی که وقتی حلقههای بلا به هم گره میخورد و انسان را در فشار قرار میدهد، در این زمان دری را به روی بندگان باز میکند که فکر و وهم بشر هم به آن جا نمی رسید. خدایا صلوات خود را بر محمد و آل محمد نازل فرما و مرا که در بن بست گیر کرده ام، تو خودت راهی برایم باز کن که به عقل من نمی رسد.»