2777
2789
عنوان

عذاب وجدان دارم

131 بازدید | 3 پست

قضیه اینه که چند روزه مامانم اینا و خواهر برادرم قراره بیان خونمون ولی هربار یه جوری کنسل میشد، چندروز من مریض بودم، چندبار هم خودشون هی گفتن با فلانی نمیخوایم بیایم، فلانی این ساعت میتونه اون یکی نمیتونه و... شوهر منم هی غر میزد که اینا یه روز نمیتونن هماهنگ بشن بیان؟اونم میخواست بره شهرستان پیش خانوادش

حالا قرار بود امروز بیان که باز خواهرم گفت مهمون قراره براش بیاد و کنسل کرد، گفتم خب چرابه مهمونت نگفتی جایی دعوتیم؟گفت رودروایسی کردم، گفتم خب ما شاغلیم شوهرم هم باید بره شهرستان، کفت میخواستی مریض نشی و با من بد حرف زد

منم زنگ زدم مامانم و داییم دعوت کردم گفتم بیاین، اونام گفتن اول میریم خونه خواهرت بعد میایم، هرچی گفتم برای ناهار دیگه؟گفتن نمیدوم تهش مامانم گفت آره، گفتم اوکی، از ۶ پاشدم کارام کردم، قرار بود ۱۰/۵ خونه خواهرم باشن، منم حساب کردم لابد ۱۲ خونه ماهستن و بالاخره خبر میدن

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یهوو ۱۱/۱۰ بابام زنگ زد در خونه ایم، من با تاپ و شلوارک بدون آرایش مث روح، شوهرم تو حمام... اومدن داخل خیلی تو شوک بودم به مامانم گفتم نباید یه خبر میدادید راه افتادین؟؟گفت به ذهنم نرسید، گفتم فقط مایه خجالت میشید، آخه شوهرم همون لحظه که گفتم اومدن گفت اینم از هماهنگی اینا ...قبلش کلی سر کاراشون بحث کرده بودیم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز