2777
2789

سلام به همه خیلی ناراحتم نمیدونم چیکار کنم سیزده ساله ازدواج کردیم تو این سیزده سال سرجمع شوهرم چهار سال هم کار نکرد من خودم کار کردم و میکنم تو خونه است کارم مشتریام از همون اول چون کارتمو گم کرده بودم شماره کارت همسرم رو دادم هنوزم همون شماره کارت میریزن اینم بگم از همون اول فردای روز عقد پولامو دادم شوهرم که خریت کردم ولی چون من این کار کردم پول جدا نداریم نه خودم نه همسرم کارت های بانکی و... تو خونه با هم خرج میکنیم حتی جدا از هم پول مخفی هم نداریم اصلا از این حرفها ما باهم نداریم تا اینکه دوسال پیش ارث رسید به همسرم تصمیم گرفتیم خونه بخریم شوهرم گفت خونه بخریم بنام تو میزنم منم چون پول من و پول اون نداشتیم گفتم برام مهم نیست بماند پول برای خونه کم داشتیم بابام کمکمون کرد دقیقا مبلغ دو دنگ خونه کم داشتیم خونه هم قولنامه ای بود همسرم با اینکه قول داده بود بنام من بزنه بنام خودش کرد منم هیچی نگفتم برام اهمیتی نداشت گذشت و امسال پول دستمون رسید قرار شد این خونه رو بفروشیم خونه بزرگتر و داخل شهر بگیریم خونه قبلی بیرون شهر بود 50متری بود فروختیم خونه جدید که خریدیم سند داره از همون اول گفت سند رو صد درصد بنام تو میزنم حتی برای قولنامه که بنگاه نوشت گفت بنام خانمم باشه البته صد تومن کم داشتیم که باز پدرم کمک کرد 


 خواهرشوهرم دیروز زنگ زد فهمیده بود میخواد بنام من بزنه گفت این کارو نکن سه دنگ سه دنگ بنام بزن چون آدم از فرداش خبر نداره شوهرمم سریع قبول کرد اینم بگم شوهرم هر کاری خودش بخواد انجام میده کسی نمیتونه نظرشو برگردونه از عصر انگار چشمام رو زندگیمون باز شده این همه سال کار کردم هر چی داشتم و نداشتم رو زندگیمون گذاشتم بعد شوهرم اینجوری ، اصلا به روش نیاوردم گفتم من سه دنگ هم نمیخوام همشو بزن بنام خودت حالا فردا وقت محضر داریم صبح باید بریم منم باید برم چون قولنامه بنام منه نمیدونم چیکار کنم به روش بیارم یا نه همون سه دنگ سه دنگ سند بزنیم از همون اول خیلی باهاش راه اومدم حتی سال نود ازدواجمون طلا تازه یهو بالا رفت دیدم داره برای سرویس طلا اذیت میشه رفتم بدل رنگ ثابت خریدم حتی خانواده امم خبر نداشتن تازه سه سال پیش خبردار شدن 


یکسال تو خونه مادر شوهرم تو یک اتاق شش متری زندگی کردم هنوز که هنوز تو فامیلیشون میگن جهاز من تک بود هیچکس مثل من جهاز نیاورده 


حتی تکه های جهاز شوهرمم از پول بابام که میداد برم جهاز بخرم یواشکی می‌خریدم 


رابطمون باهم خیلی خوبه به فچقول معروف با هم پایه این مثل دوست ولی این مارش خیلی خیلی دلمو شکست ازش توقع نداشتم 


شما میگید چیکار کنم ببخشید خیلی طولانی شد.

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

همون سه دانگ خوب اسی شوهرتم سهم داره از این زندگی این دیگه نامردی 

نگران فردایت نباش..  خدای دیروز وامروز خدای فرداهم هست. اگر تو اولین بار بندگی میکنی او قرن هاست خدایی میکند. 🌷 

بنظرم سه دنگ سه دنگ بزن عزیزم 

واقعا هم آدم بعدشو ندیده بچه دارید بلاخره شوهرتم میخواد تو اون‌خونه زندگی کنه 

کار خواهرشوهرت خیلی زشته دخالت میکنه ولی بنظرم منصفانه اس نصف نصف 

سادگی از خودت بوده اولا

دوما چطور تونستی از اعتماد پدرت سو استفاده کنی اون پول داده جهاز بخری رفتی تیکه های جهاز شوهرت رو خریدی واقعا متاسفم

کاربران آقا به هیچ عنوان من رو لایک و ریپلایی نکنید...الهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری(س) توروخدا برای ظهور آقاجانمون دعا کنید صلوات بفرستید..هرکس به سهم خودش زمینه ظهور رو فراهم کنه ظهور نزدیک است انشالله🌷🌷🌷❤

بهش بگو که از بدقولیش ناراحت شدی

بگو برات مهم نیست سه دونگ از خونه به نامت باشه یا کلش ولی خیلی سوسکی بدون اینکه به غرورش بر بخوره کارایی که کردی رو یادآوری کن 

حتما همون سه دونگم بگیر به قول خواهر شوهر فضولت آدم از فردای خودش خبر نداره

به ارواح جدم کاربری دست دو نفره وگرنه اینقدر احمق نیستم که تاپیک هایی بزنم که زمین تا آسمون مغایرت دارن:/

هیچی... ادا درنمیارم. الان وقت قهر نیست به خصوص که خواهرشوهر دخالت کرده. چنان شلوارش رو میکشیدم به سرش که دیگه واسه من زیر و رو نکشه. اول تلاش می‌کردم واسه شش دانگ. نشد میگفتم چهار دانگ، دو دانگ. قولنامه به نامت هست. کسی نمیتونه چیزی بگه. برو محضر و بگو نمیخوام به نام کس دیگه باشه.

بعد هم مستقیم میرفتم پیش شوهر خواهر شوهر میگفتم زن شما چنین چیزی گفته. حواست رو واسه حساب کتاب زندگیت جمع کن. 

تو رو خدا دیگه عاقل باش،امشب بشین باهاش حرف بزن،اروم بگو

بگو ۱۳ سال پول من و تو نکردم،طلا رو نخریدم بخاطر تو ،خونه قبلی رو نخواستم اما بعد ۱۳ سال الان ازت می‌خوام رو حرفت وایسی به نام من بزنی ،ادم از فردا خبر نداره،ولی تو از من خبر داری،از دلم تو این ۱۳ سال خبر داری،منو میشناسی،کاری نکن که نظرم راجع به تو عوض بشه و یه عمر از چشمم بیوفتی و فکر کنم قدر نشناس هستی،کلا باید به نام تو بزنه

بنظرم الان زمان قهر نبود 

همینجور حرفهات اینجا زدی بهش میگفتی یا یکم چاشنی ناراحتی و گریه که من ازت انتظار داشتم رو حرفت بمونی و .. من اگر اهل اینکارها بودم در این ۱۳ سال که پول خودم بودم و.. انجام میدادم و...

یا همشو بزنه یا همون سه دنگ

چرا الکی بخاطر حرف یه عده از حقت میگذری

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز