یکی که دو‌ قطبی رو‌میشناسع بیاد ببینه من چم شده چرا اینجوری شدم

پریسال سال ۴۰۲رو که مطمئنم افسردگی حاد داشتم با تمام حالت های عجیب غریبش از درد مچ پا و تیر کشیدن و سستی و کندی حرکات و ناامیدی فوق فجیعععع ترس و اضطراب خیلی عجیب طوری بودم که به دست و پاهای همسرم همش میچسبیدم و میگفتم آرامش بده بهم چون یک اتفاقی برامون تو زندگی افتاد که بعدش افسردگییی که داشتم عود کرد هروزم کارم گریه‌بود با دردهای فراوان از بهمن ۴۰۲دارو خوردم تا اینکه تیر پارسال خوب شدم تا خوب شدم میل شدید به سیگار پیدا کردم و تمام اتفاق های پارسال هروز مثل میخ تو سرم کوبیده میشد و همش میگفتم خاک برسرت که با این آدم زندگی کردی خیلی از شوهرم ترسیده شدم چون به محض اینکه خوب شدم فهمیدم چه بلایی سرم اومده بود و تا سه چهار ماه همش در حال فرار از خونه بودم و همش یاد حالت های افسردگی که داشتم میفتادم از شوهرم خیلی میترسیدم از اون به بعد که خوب شدم پرخاشگر شدم و نمیزارم کوچیکترین حرفی بهم بزنه فوری جیغ میزنم و وسیله هام جمع میکنم میرم خونه بابام مهریه امم‌ گذاشتم اجرا الانم گاهی آنقدر انرژیم زیادع که همش میخندم و آهنگ رو می‌زارم صداش رو بلند میکنم و گاهی تا چند روز بزور از رخت خواب بلند میشم و الان یک حالت های اضطرابی دارم اومدم خونه خودم ولی هیچوقت سال ۴۰۲رو یادم نمیرع دو بار تا حالا دکترم داروی دو قطبی بهم دادن نخوردم چون یبار خوردم دو ماه همش خواب بودم به نظرتون من دو قطبی ام آیا ؟؟؟؟؟؟و اینکه بعضی اوقات خیلی میل شدید جنسی پیدا میکنم و اصلا دست خودم نیس مثلا هر چند ماه یبار اینجوری میشم و تو حالت های افسردگی و از وقتاییکه شاد بودم خیلی در تعجبم که چرا انقد بیخودی شاد بودم یا شایدم تاثیر این داروهایی هست که میخورم