2777
2789
عنوان

جادو و جنبل خیلی زیاد شده دو

50 بازدید | 0 پست

خلاصه

دختره که شرایطشو گقت پسره سکوت کرد و برگشتن اینا خونه، پسره جریانو برای مادرش گفت. پیگه مادره هم زنگ زد که اره اینا بهم نمیان و پسر دختر شما رو نپسندیده. 

تا اینو گفت خواهره برگشت گفت: یعنی چی خوشش نیومده، دخترم به این خوبی، ما باید جواب نه به شما میدادیم

مادر هم همینطوری موند که یعنی چی؟ چزا باید یک خواهر همچین کاری رو بکنه؟ 

خلاصه جونم براتون بگه اینا هم بهشون برخورده بود که چرااا دختر از ما بهترونشون جواب نه شنیده؟ چرا باید اصلا اون جواب نه بگه، رفت تو فامیا جار زد که اره پسر اینا از ما خاستگاری کردن ما جواب نه دادیم و چند تا چرت و پرت دیگه هم چسبوند تنگش ابرو اینا رو برد. 

مادر هم عصبانی اعصابش خورد شد ولی کاری نمیتونست بکنه کلا بیخیال شد. 

تا چند روز بعدش اینا متوجه میشن پسر کوچیکشون(14 سالشه) هی میاد به مامانه گله و شکایت که چرا نصف شب ها میای بالا سر من به من نگاه میکنی؟ 

پارت بعدی تاپیک بعدی

امضا◕ᴗ◕

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
توسط   zariqwp  |  17 ساعت پیش
توسط   bff_  |  1 روز پیش