2777
2789
عنوان

دیشب بعد مدت ها رفتم خونه مادرم

484 بازدید | 28 پست

بچه داداشم مریض بود منم بخاطر بچه هام برگشتم نگفت تو بمون من میرم خانه خودم خانه اش طبقه پایین مادرم هست تازه بعد امدنم ناراحت شده که چرابرگشتم اونا هر روز شام یا نهار خونه مادرم هستندکلی حرف پشت سرم زده منم خانه مادرم جا ندارم خواهر ندارم شوهرم هم کل عید سرکاره هوای شهرمون خیلی سرده دلم واسه تنهایی خودم وبچه هام سوخت دلم گرفت نشستم کلی گریه کردم حق با من بود یا داداشم لطفا نظر بدید 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نوزاده بچه اش بچه منم دوساله اش متوجه نیست میرفت سمتش

فکر نکنم از نوزاد بگیرن 

نوزاد سرماخوردگی شاید ساده گرفته ندیدم کسی از نوزاد مریض شه 

نَدین ،حالا این همه دادین چی شد؟؟؟؟ دستو میگم😎😐
تنهایی مامانتو پر کردنب اونا عادت کرده

مامانم تنها نیست بابام هست یه داداش مجرد دیگه هم دارم ولی اینا ده ساله جا خشک کردن قصد رفتن هم ندارن تویه خونه ۱۶۰ متری نشستن راحتن تازه واسه همه هم تعیین تکلیف میکنند

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز