بچه داداشم مریض بود منم بخاطر بچه هام برگشتم نگفت تو بمون من میرم خانه خودم خانه اش طبقه پایین مادرم هست تازه بعد امدنم ناراحت شده که چرابرگشتم اونا هر روز شام یا نهار خونه مادرم هستندکلی حرف پشت سرم زده منم خانه مادرم جا ندارم خواهر ندارم شوهرم هم کل عید سرکاره هوای شهرمون خیلی سرده دلم واسه تنهایی خودم وبچه هام سوخت دلم گرفت نشستم کلی گریه کردم حق با من بود یا داداشم لطفا نظر بدید
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
چی کار میکردم اگه بچه ها مریض میشدن همسرم خیلی دعوام میکرد که بردی از بچه داداشت گرفتن
من خیلی رو پسرم حساسم ولی اینکه وقتی مریض بشه من و شوهرم همو دعوا کنیم نداریم ویروسها دیگه پیش میاد تا جایی که بشه مواظبیم ولی مگه بچه ای داریم که اصلا مریض نشه ؟