همین الان خواهرم بهم زنگ زده که خبر بده بابام به پدرشوهر و مادرشوهرم زنگ زده و کلی داد زده و دعوا کرده که چرا کاری نمیکنید...خانواده شوهرم پولدارن و از وقتی فهمیدن مشکل از پسر خودشونه کلا بیخیالن و میرن مسافرت ومهمونی.وهیچوقت ازمون حمایت نکردن...بابامامان من خیلی حرص میخورن چون شوهرم قبول نمیکنه مشکل از خودشه وبیخیاله منم دیگه سی سالم رد شده...هم به بابام حق میدم هم نگران دعوای خانوادگیم....اخه تو خونه من برعکسه وبااین که من مشکل باروری نداشتم و حتی رفتم ivf...ولی نشد...شوهرم طلبکاره:///خیلی پررو شده ....بگین چیکار کنم
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
خداروشکر پدرت پشتته اگر واقعا برات بچه مسئله مهمیه جدی با شوهرت صحبت کن اگر دیدی مایل نیست جداشو اگر ...
اره واقعا...شوهرم ادمیه که اگه بابام نباشه خیلی اذیتم میکنه یکم ازش حساب میبره ....اخه رفتیم دکتر ناباروری مردان براش قرص نوشته ولی نرفت بخره میگه خسته شدم ازبس قرص خوردم ....درصورتی که من تو مراحلivfروزی پونزده تاقرص و سه تا امپول میزدم:(((
زندگی خودتونه....چرا پدر و مادر باید وارد این قصیه بشن؟کار درست رو پدرشوهر و مادرشوهرت میکنن که چیزی نمیگن...
تمام اتفاقات و حوادث که برشما وارد می شود خیر است... خداوند صلاح بندگانشان را بهتر از خودشان میداند،و هیچ اشتباهی در آفرینش خداوند روی نداده است...پس بیهوده از بخت و اقبال خود شکایت نکرده و ناراضی نباش.
تاپیکای قبل گفتم تو مراحل تخمک گیری بهم خیانت کرد اما چون خیلی تو این مسیر زحمت کشیدم ونمیتونستم یهو همه چیو تموم کنم رفتم واسه انتقال که منفی شد ولی اصلا این فداکاری رو نمیفهمه:+حتی دکتر گفت به هیچ عنوان با این اسپرم بارداری اتفاق نمیوفته و دارو هم جواب نمیده