هر سال نوروز میاییم خونه پدرشوهر خواهرشوهرام خیلی بین بچه های من و جاریم فرق میزارن هر لحظه دارم یه جور وانمود میکنم که برام مهم نیست همش خودمو میزنم به اون راه ولی آخه تا کی ؟
بخدا حساس نیستم وقتی دوتا بچه سه ساله که هر دو معصوم و شیرین زبونن و این نامردا فقط میرن طرف یه بچه اونو بغل میکنن قربون صدقه میرن بهش قایمکی خوراکی میدن چه حسی پیدا میکنین
بچه های خواهرشوهرم بزرگن علنا و انگار که عمدی باشه میان هی قربون صدقه میرن اگه دعواشون بشه طرف بچه جاریم رو میگیرن
دوتا بچه ده ساله هم هردومون داریم امشب دعوا کردن همه رفته بودن سمت بچه اون میکفتن عیب نداره
من به دعا اعتقاد ندارم ولی تا این حد فرق گذاشتن جای شک داره
شوهرم میگه بریم خونه ولی هرسال من دارم خودمو از مهمونی ها محروم میکنم که ناراحتی پیش نیاد
بخدا اونی که همیشه خوبی میکرده من بودم ولی این زن خیلی شانس داره هرچقدر هم بدی میکنه هم خودش هم بچه هاش عزیزن