شوهرم مشکل ناباروری داره...روز اول عید که رفتم خونه پدر مادرم بدبختانه یکی از اقوام با دختر ونوه اش اومدن و بابامم تمام مدت به اون بچه کوچیک توجه میکرد وقربون صدقه اش میرفت...اصلا مراعات وضع مارو نکرد ...فهمیدم شوهرم رفته تو خودش بعد چهارروز که شوهرم غصه دار بود امشب پای سجاده با زبون روزه شروع کرد گریه کنه....من چیکار کنم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.