سلام خوبید کی عرب بود حالا هر قومیتی عشقش چند بار آمد خواستگاری تا خانوادش رضایت دادن هربار عشقش میومد خواستگاری بعد که میرفتن چه اتفاقی میفتاد خانواده چه برخوردی داشتن بعد رفتن خواستگار؟
عرب نیستیم.
عشقم اومده به مخالفت خوردیم فعلا دست نگه داشتیم
خواستگارای دیگ اومدن پدرم دوتاشونو موافق بود ک مهندس بودن ولی من رد کردم
من همسرم دو سال اومد خواستگاریم یه بار بابام همینکه اینا اومدن رفت تو پارک من چقد گریه کردم ، درکل پدرم راضی نبود
چون ما بلوچ بودیم و همسرم ترکمن ولی الان ماشاالله زندگی خوبی دارم
۲ سال اومد خواستگاریم ولی چند بار اومدن یادم نیست زیاد میومدن بابام خیلی بهشون بی احترامی میکرد حتی اونا رو تهدیدم کرده بود که خونشون آتیش میزنه هر کاری هر بی احترامی بود بابام کرد ولی همسرم عاشقم بود ،دیگه خانواده اونا هم گفته بودن ما دیگه واسه خواستگاری نمیریم ولی به خانواده اش گفته بود یا این دختره یا خودمومیکشم راحت شین...بچه ها کسی که واقعا عاشق باشه تا ته تهش میونه و واس رسیدن به معشوقش تلاش میکنه من خیلی خوشبختم
هربار که تو پارک نمیرفت گفتم یه بار رفته بود تو پارک چون ما بلوچ بودیم و اونا ترکمن عیب میدونست دخترشو بده به ترکمن چرا با من برخورد داشت خیلی زیاد ولی خب منم عاشق همسرم بودم عشق بینمون دوطرفه بود هیچوقت تسلیم نشد الانم یه تو دلی دارم و عاشق همسر وزندگیم هستم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
