خیلی تنهام دیگه افسرده شدم خیلی تنها و کلافه هرجا رفتن عید دیدنی پدرم هی پرسید مگه توهم میای؟؟منم سعی کردم نرم یا مثلا حمام رفتم مادرم اومد با حرص و حسادت به لباسام نگاه کرد یا لباس با پس انداز خودم خریده بودم مادرم خیلی حسادت داره بهم نزاشت بپوشم تنها راه نجاتم رفتن برای همیشه از این خونس چهره شکر خدا خوبه اندامم خوبه ولی چون پدرم مواد فروش بوده کسی حاضر نشدباهام ازدواج کنه دعا کنید ازمون وکالت قبول بشم خیلی خسته ام