خوشت میا؟ من دهه شصتی بودم
۱۵ سالگی میدادنمون هر کور و کچلی که درمونو میزد
اونم ننه های چادر به سر که از همسایه ها سراغ دختر دار میگرفتن
بعد نرفته یه بچه تو بقلمون میوفتاد بعدم دومی و سومی
برا غوره نشدن مویز شدن دلت تنگ شده
نهگوشی نه مبایلی
یه جف برادر نر گدا که به اسم ناموس هر غلطی میخواستن سر خوارشون درمیوردن
اینجا نرو تو کوچه نخند سبیلتو نزن چادر بپوش و...
بعدم میوفتادیم گیر طیفه شوهر قوم الظالمین
دوس پسرم که کلا قفل بود
تلفن نمیشد ما جواب بدیم
تو مدرسه اول کیفمونو میگشتن بعد جورابامونو و کتابامونو انگار ایست بازرسیه انگار گوانتانلمو
خدا نگذره ازشون که همچیو زهر مارمون کردن...