من حامله م روزای اخرمه شهر غریبم بعد به جای اینکه اینا به من زنگ بزنن حال احوال کنن من باید دنبالشون زنگ بزنم خیلی جالبه🤣🤣🤣🤣
مگه مجبوری گلم به کسایی که اینجوری هستن حتی زنگم نزن چه مادر چه پدر چه خواهر چه دوست فرقی نداره
ولی عزیزم حاملگی ربطی ب زنگ نزدن نداره ها
من بوسیدم گذاشتم کنار..سالی یکبار زنگ میزنم تمام... من دوتا بچه دارک همشون همینطوری بودن نترس خودت از پس کارت بر میای بی خیالشون باش
می خوای چکارش کنی ... باورت میشه شب زایمانم مادرم نیومد دختر ۵ سالم رو فرستادم پیش دخترای دوستم ... فقط یک روز بعد زایمان پیشم بود... قسم خوردم کاری بهاشون نداشته باشم... آرام باش و خودت رو آماده کن برای کارات ... دیگه بهش نگو .. همسرت کمکت هست؟ خانواده همسرت چی؟
نگران نباش عزیزم .. میدونم سخته باور کن من سر بچه دوم متاسفانه کیست بیکر پشت پام ترکید باورت نمیشه من بچه رو ، رو شکمم میزاشتم می خزیدم تا حمام .. گریه می کردم تا بشورمش... دختر بزرگم ۵ سالش بود. خیلی کمکم شد پوشک می‌آورد دستمال میاور..۳۰ جلسه فیزیوتراپی رفتم تا بعد ۶ ماه خوب شدم ..مدیونت باشم اگر غیر همسرم که تا بعد از ظهر خونه نبود کسی حالم رو پرسیده باشه.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
44 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز