خرداد عشقم رفت ی شهر دیگه من موندم و دلتنگی دوباره با رفیقه صمیمیم رفت تو رابطه و من فقط باید پیاماش و اینارو میدیدم ...
دوباره از سمته خانوادم خوردم ......مخصوصن بابام
دوباره مخافتا
دلشکستنا
زحمته یک سالم به باد رفت
مشکلات مالی...
امسال عیدم خریدم نرفتم
هعی روزگار دلم خونه هااااا خون
و جالبیش اینه خدا هیچ کاری نکرد
تمام درابه روم بستسسسسس همه
خدا نه جوابه دعا ها نه جوابه نذرا نه جوابه چله ها . نه جوابه دل شکستم. نه جوابه گریه هام هیچیو نداددددد
منم محکوم به کشیدن درد و سکوتم پس خدا کوش چرا نیست مگه من بندش نیستم
میدونی من دیگه به این دنیا فکر نمیکنم فقط میخوام زودتر برم
راستی با بهتریم و نزدیک ترین دوستم مه هشت سال باهاش رفیق بودمم کات کردم
امروزم بدترین خبرو شنیدم ودلم خونه
داغونم من کی میمیرم به چی دلخوش کنم هیچی نیست که دلخوش کنم هیچیییییی کوچیک ترینم نیست