این چه وضعیه
صدا که انگار منطقه جنگی
رفتم برا خاله م سحر ببرم سر کوچهشون سطل آسغالو آتیش زده بودن
یه خاور کنارش پارک بود من نگران اون خاوره ام😕
یهو از ته کوچه یه اکیپ پسر نوجوون حمله به سر کوچه، جوری میدوییدن که منم فک کردم چیزی شده میخواستم دررم
رسیدن به سطل متفرق شدن و صدا تیر و ترقه
چه وضعه آخه😕