قول میدم ذهنمو با چیزای چرت و پرت پر نکنم،کتاب بخونم،مهربون باشم،با غریبه ها سریع حس همدردی نکنم،سریع با کسی دوست نشم،قول میدم سال آینده تمام تلاشم رو میکنم تا به خودم افتخار کنم،سعیم رو میکنم سال آینده رو به بهترین شکل زندگی کنم:)
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت