دیشب یکی از دخترای فامیل که مجرد بود و سنش هم زیاد بود حدودا 37 بود فکر کنم رو دیدم خیلی اوضاع بدی داشت بنده خدا سیگار میکشه مواد مصرف میکنه بعد که باهاش حرف میزدی ناامیدی از چهرش مشخص بود خودشم بهم گفت که دوست داشتم ازدواج کنم ولی بخاطر خانواده داغونش همه چی بهم میریخت(باباش آدم مزخرفیه) البته به من اعتماد کرد که بهم گفت با هم خوبیم. سرنوشت چقدر بی رحم میتونه باشه. پشت سرش هم چقدر گه میخورن فامیل های عوضی در حالی که چقدر دختر خوب و مهربون و با اخلاقیه ولی در کل چقدر بده که یه دختر تا این سن مجرد بمونه و ازدواج نکنه بخاطر هر چی که هست برای پسرا هم بده ها ولی باز اونا میتونن یه کاری کنن و یجورایی مثل سگم که شده زندگی کنن. خیلی دلم واسش سوخت من اگه یه خواهر داشتم قطعا خودم بهترین پسر شهر رو واسش انتخاب میکردم. امیدوارم همه دخترایی که تو شرایط سخت خانوادگی یا هر چی که هست خلاص بشن و خوشبخت بشن. حالا فهمیدم واسه بعضیا دختر بودن چقدر میتونه سخت باشه واقعا.