بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ... ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…
❤یه جایی خوندم که میگفت : هیچ وقت یک مادر رو سرزنش نکنید، چون خودش خیلی بهتر از شما این کارو بلده... هر روز یک احساس سنگینی و غم داره که مدام تکرار میکنه :کاش بیشتر بودم، کاش بهتر بودم و کاش مهربون تر بودم🥺🥺🥺❤وقتی یکی رو میبینین بچه اش کارغلطی کرده هی بش نگید چرا نگفتی،چرا باش حرف نمیزنی،شاید اون بچه...اونوخ بااین حرف دل مادرشوخون میکنی 🧡خدایاشکرت❤🧡پروفایلم نون خالی گذاشتم،دلتون نخواد😐/مهتابی سوخته سابق،حالا کسیم نمیشناسه ها،کلا من گمنامم🥺/😔خون میچکد از دیده در این کنج صبوری ،این صبر که من میکنم افشردن جان است😔/یه صلوات مهمونم کنین🧡❤/شنیدی میگن:به مورسید و پاره نشد؟؟؟؟مو هروقت به مو رسیدم پاره شدم،یعنی یکبار نشد به مو برسم و پاره نشم...😐🫡