سنشون بالاست بعد مثل اینکه اقاعه یه روز پا میشه همسرشو بیدار کنه هرچی صدا میزنه این خودشو میزنه به خواب و مرده فکر میکنه مرده که جواب نمیده شوک بهش وارد میشه میبرنش بیمارستان حالا با خنده با ما تعریف میکردن مرده میگفت یه عمر منو تحمل کرد با نداریام ساخت هر چی من بدبخت بودم اون حمایتم کرد اگه میمرد منم میمردم
خیلیی برام زیبا بود تازه یه دوست نی نی سایتی یه تاپیک این مدلی زد یادم افتاد گفتم منم اینو بگم یکمی ذوق کنید