لیسانسم قد ۱۹۴ تا ۲۵ سالگی که خدمتم با زور ومعافیت های اعصاب وروان و نگهبانی و اسلحه و رژه و اینا تموم شد تو خونه خوردم خوابیدم از ۲۵ سالگی رفتم جاهای مختلف مثلا ساندویچی رفتم گفت منگ میزنی آبمیوه بستنی گفت دستت کنده رفتم ظرفشوری و سالنداری کبابی آخر شب سیصد تا سیخ انداخت جلوم گفت بشور منم دیدم نمیتونم فرار کردم یا مثلا رفتم یه رستوران دیگه که ظرفا خیلی زیاد بود زنگ زدن واسم کمکی اومد بازم نتونستم دررفتم
شرکتهای مختلف سی چهل تا رفتم بیرونم کردن و یا کارهاشون نتونستم انجام بدم بالاخره قنادی دو سال بهترین کارو میکردم ولی سرپایی مداوم دوازده ساعته تا چهارده ساعت پادرد و زانوددرد شدید و واریس و آرتروز زانو نصیبم کرد الانم رفتم شرکت ولی تو شبکاری دوبار غش کردم و اخراج شدم و ده کیلوام وزن کم کردم