بد دهنی سازش نداشتیم هر روز دعوا بعد دعوا هم همه رو خبر دار میکرد اونا هم شروع میکردن دخالت کردن بعدشم که پیش اونا از من حرفایه نا جور میزد جلو اونا منو میزد یا بعد دعوا سرم و میزد زمین لقد میزد شکمم نمیگم هر روز ولی بازم خیلی عصبی میشد..
بی محلی حتی میرفتم کنارش میگفت نیا که لقد میزنم تو شکمت در اصل ک من هیچکارش نمیکردم چیزی نمیکفتم که ناراحت بشه از من.... بیرون نمیبرد خودش تنها میرفت بیرون تا 1شب نمییومد خونه دیگه اصن هیچ وقت خونه نبود فقط نهار همون 1 ساعت . ما 5 ماهه اومدیم خونه خودمون هر سری هم یا خودش منو بیرون میکرد یا زنگ میزد بابام بیاین ببرینش