سر شب آش گرفتن براافطار، از همون هست ، تخم مرغ آب پز م در کنارش
بارون..مه..خاک خیس خورده..درخت..شمال..مصاحبت با آدمهای خوب..نوشتن..من از اینها لذت میبرم.☕ من ،خالی از عاطفه و خشم، خالی از خویشی و غربت، گیج و مبهوت ، بین بودن و نبودن.. نور تو بودی، کی منو از تو جدا کرد؟..