2777
2789
عنوان

مادرشوهرم درکنارخوبی بدیم داره

202 بازدید | 20 پست

سلام من نامزدم حدودا دوساله چن ماه دیگ عروسیمه و قراره برم بالای خونه مادرشوهرم زندگی کنم مادرشوهرم باهام خوبه من تو خونش کار میکنم دوروز در میونم میرم خونشون یه مشکل بزرگ اینجاس ک من کار میکنم میگ دستت درد نکنه خسته شدیو فلان ولی وقتی یکی میپرسه عروست کاری هس کار میکنه یان میگ ن من اصلا بهش کار نمیدم یا مثلا یکی خونشونه من دارم کار میکنم سریع میگ اره امروز فاطمه هم خیلی خسته شد فاطمه خواهر شوهرمه اینجوری میگ ک بقیه نکن چرا همش عروست کار میکنه منم هیچی نمیگم چون ب خوبیاش بسنده میکنم ولی شوهرم خیلی مهربونه اما ب شدتتت تنده دست بزنم داره بدهنم هست اما ن همیشه یه وقتایی من روزه دارم امشب اومد گف باید بیای خونه ما ب من ناهار بدی لباسامو بشوری و کارامو بکنی حالا مامانش روزه نمیگیره چون قرص قند میخوره منم گفتم لباسارو ک لباسشویی میشوره ناهارم مامان تا شمارو میبینه نمیزاره من بپزم گناه من چیه خب دادو بیداد کرد و رفت منم کلی گریه کردم چیکار کنم؟؟؟

چرا خودت نجات نمیدی؟

خوشبحال مردها دلشان که بگیرد سیگار می‌کشند..هرزمانی هم که باشد بدون ترس ودلهره،به دل خیابان میزنند،حتی اگرشد وسایل دم دستشان رامیشکنند،اما ما زن ها چه؟؟؟نه خیابان برای دلتنگی هایمان امن است،نه سیگار با طبع لطیفمان سازگار...نه دل شکستن ظرف ها راداریم...مازن ها که دلمان میگیرد...زورمان به موهایمان میرسد...به ناخن هایمان میرسد...به بغضمان میرسد...ما زن ها درمواقع دلتنگی خیلی قوی که باشیم نهایت درگوشه ای مچاله می‌شویم وبی صدا می‌میریم..

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

مگه کلفتی؟ شوهرتم پررو کردی خیال میکنه تو عقد وظیفه توئه بری براش غذا بپزی.

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.

شوهرت مهربونه اما بددهنه و دست بزن داره؟؟

یه بار دیگه خودت این جمله رو بخون

به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت غصه هم می گذردآنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند..لحظه ها عریانند.به تن لحظه خود، جامه اندوه مـپوشان هرگز…!!زندگی ذره کاهیست که کوهش کردیم زندگی نام نکویی ست که خارش کردیم
اینو فقط میخام بگم که خیلی کار داری هنوز خیلی از دست شوهرت میخای برَنجی منم یکی مثل تو ام مادرشوهرم ...

دیروز رفته بودم خونشون روزه داشتم خواهر شوهرم روزه نمیگیره داشت فرنی درست میکرد منم گفتم بیکار نباشم رفتم لحافارو جم کردم ریختم تو کمد دیواری بعد افطار خواهرشوهرم یدونه بشقاب منو رفت بشوره ک من اصرار کرده بودم نشوره مادرشوهرم برگشت گف فاطمه بیا بشین خسته شدی بزار این بشوره تو خسته شدی بخدا اصلا کار نمیکنه خواهرشوهرم خدا بهش سلامتی بده انشالله بخدا نمیخوام بدشو بگم ولی رنجشم از شوهرمه ک اصلا کارای منو نمیبینه

شوهرت مهربونه اما بددهنه و دست بزن داره؟؟یه بار دیگه خودت این جمله رو بخون

مادرشوهرم یه هفته بیمارستان بستری بود خواهرشوهرم میرفت خونه مادرشوهرش خدا شاهده کل اون تایمو بدون منت خونشون بودم شامو ناهار میپختم ب کارای خونه رسیدگی میکردم هفت صب بیدار میشدم ب برادر شوهرو پدرشوعرم صبحونه میدادم چون شوهرم صبحونشو سرکار میخوره ببین من عاشق شدم و ازدواج کردم خیلییی سختی کشیدم چون مطلقه بودم الان دهنم بستس

شوهر مهربون با دست بزن و بد دهنی جور در نمیاد که🥴

ببین برام وسیله میخره چیزی دلم بخپاد سریع برام فراهم میکنه هوامو داره دوسم داره اما وقتی عصبی میشه ب هیچ عنوان نمیش کنترلش کرد

دیروز رفته بودم خونشون روزه داشتم خواهر شوهرم روزه نمیگیره داشت فرنی درست میکرد منم گفتم بیکار نباشم ...

عزیزم بنظرت زیاده روی نمیکنی ؟ آخه جمع کردن لحاف خونه مادرشوهر ؟؟؟ 

انقد تند تند نرو خونشون 

اونا که زحمات تو رو کم میبینن پس واقعا کم کار کن

 ♡
دیروز رفته بودم خونشون روزه داشتم خواهر شوهرم روزه نمیگیره داشت فرنی درست میکرد منم گفتم بیکار نباشم ...

یه سوال چرا این همه خونه مادر شوهرت هستی؟من هفته ای بار بیشتر به عنوان مهمان نمی رفتم اونم در حد سفره جمع کردن ظرف شستن کمک میکردم همین فکر نمیکنی خودت زیادی بهشون رو دادی؟

تو رو خدا واسه سلامتی مادرم دعا کنید به دعاتون نیاز داره 😘😘😘هر کسی دعا کرد خدا عزیز هاشو براش نگه داره 
مگه کلفتی؟ شوهرتم پررو کردی خیال میکنه تو عقد وظیفه توئه بری براش غذا بپزی.

گفتم بهش بزار عروسی کنیم بیایم خونه خودمون بخدا هرکاری بگی انجام میدم اما عصبانی شد چون مامانش امروز رفت دکتر بعد کسی نبود تو خونه اینم ناهار اومد خونه کسی نبود غذا بزاره جلوش زنگم نزد ب من سر همونم قاطی کردع

مادرشوهرم یه هفته بیمارستان بستری بود خواهرشوهرم میرفت خونه مادرشوهرش خدا شاهده کل اون تایمو بدون من ...

😐😐😐😐

تو رو خدا واسه سلامتی مادرم دعا کنید به دعاتون نیاز داره 😘😘😘هر کسی دعا کرد خدا عزیز هاشو براش نگه داره 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792