از اینکه مردم من را خطاب زنند دیوانه، خوشم می آید. در این زمان دیوانه بودن کار هر کس نبُود.
دیوانگی هم عالمی دارد..
دیوانگی کار هنرمندان و خلاقان و کسانی است که هنوز تسلیم خواسته های ناچیز و مادی و ظاهربین دنیوی بشر نشده اند، هنوز همرنگ جماعت نشده اند و هنوز متفاوت از بقیه عمل میکنند، هنوز خلاقیت خود را حفظ کرده اند و بدان عشق می ورزند.
من دیوانه ی پروردگارم، دیوانه ی نقاش چیره دست، دیوانه ی خالق عالم طبیعت، دیوانه ی دارنده ی ۱۰۰ محبت، دیوانه ی رسیدن به او، دیوانه ی هم صحبت شدن با او.
من دیوانه ی علمم،دیوانه ی مرغ بودن در هنگام کله سحر، دیوانه ی کار کردن در هنگام ناله های بشر، دیوانه ی درس خواندن در هنگام خواب های در سکوت مردمان شهر.