2777
2789
عنوان

باردارم ولی جیگرمو سوزوند

348 بازدید | 19 پست

شوهرم هی چند روزه بهونه گیر شده وعصبی والکی میخواد دعوا درست کنه دیگه امروز خسته شدم و بحثمون بالا کشید گفتم چته الکی ایراد و بهونه میگیری 

گفت اتاق چیه شلوغه (حالا اتاق مرتب بود ولی چون کوچیکه یچی رو زمین باشه شلوغ نشون میده حالا.اون چیزی ک رو زمین بود لباس خودش بود ک اتو زده بود رو حوله و گذاشته بود رو زمین

گفتم خب لباس خودته با پرویی گفت یعنی یچی رو زمین باشه نمیتونی بلند کنی گفتم چقدر بلندکنم دنبال تو جمع کنم یا بچه من خودمم حالا حالم خوب نیست

گفتم کاش نمیومدی خونه ک دوباره ارامشو بگیری

اونم شروع کرد داد وبیداد کردن و توهین کردن وتهدید کردن ک میام میزنمت و همه خانما باردار میشن فقط تو ادا داری واین غذا چیه درست کردی انگار پی پی گربس

(حالا غذام من سیب زمینی ابپز کرده بودم با پیاز سرخ کرده بودم بریانی هم درکنارش داشتم گرم کردم)

(حالا من واقعا ادایی ندارم و اذیتش نکردم ولی حالم خوب نیست ک دارم تحمل میکنم ونمیتونم تند تند خونه و برق بندازم)

من باردارم ۸ هفتمه دارم از ویار میمیرم تهوع ضعف بیحالی و حتی به خونم و بوی خونه ویاردارم وحالم بدمیشه اوایل زیاد به تمیزی خونه نمیرسیدم اینم بگم شوهرمم یک هفته خونه بود سرکارنبود ولی رسما رو اشغالا راه میرفتیم هیچی بلند نمیکرد فقط اعتراض میکرد

منم بخاطر ارامش زندگیم و پسر ۵ سالم پاشدم به زندگیم رسیدم شروع کردم نظافت خونه و اشپزی

ولی خونه کوچیکه بچمم زود بهم میریزه شوهر الدنگمم شلوار درمیاره میزاره رو زمین اتو میزنه میزاره رو زمین

منم انرژیم کم شده نمیتونم تند تند پشت سرشون جمع کنم

از ته دلم نفرینش کردم چون اشکمو دراورد چی میشه ک یک مرد اینقدر پرو باشه و درک نداشته باشه؟

بنظرتون چطور رفتار کنم؟ چون چند روزه بحث میشه یا من پیش قدم میشم یا میزنم ب بیخیالی باهاش حرف میزنم ولی ایندفعه میخوام قهرکنم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من یه بار کل لباسهای شوهرمو از پنجره ریختم پایین🤭🤭الان حساب کار دستش اومده،اگر لباسی رو زمین یا سر جاش نباشه قطعا باید بره تو کوچه جمعش کنه

حسین جان،من شنیدم سرعشاق به زانوی شماست،واز آن روز سرم میل بریدن دارد ⁦❤️⁩⁦❤️⁩⁦❤️⁩
من یه بار کل لباسهای شوهرمو از پنجره ریختم پایین🤭🤭الان حساب کار دستش اومده،اگر لباسی رو زمین یا سر ...

منم اوایل اینطور سرتغ بودم ولی بدترشد و زندگیمون به طلاق رسید بچمم داشت مریض میشد دیگه سعی کردم کوتاه بیام

حالا مدتیه زندگیمون خیلی خوبه فقط چند روزه مود عوض کرده و حرفایی میزنه ک دوست دارم زنده زنده بسوزونمش

بیخود میکنه میگه لباس منو جمع کن چه پرو پرتش کن بیرون

نمیخوام بحث بزرگ بشه ولی منم شستمش و جوابشو دادم هرچند ک همزمانم اشک میریختم و محکم میزدم رو شکمم ک بچه اوردنم براتو چی بود چه گلی کاشتی برا این بچه اول ک تو استرس و دعوا بزرگ شد الانم دومی

اصلا بچه نمیخواستم برعکس شوهرم اسرار میکرد و بچه میخواست  بارداریم ناخواسته بودتاشک کردم اورژانسی خوردم اما تاثیر نذاشت

اتفاقا برعکس مردها خیلی عذاب میکشن

اینم تازه کار جدیدشو شروع کرده و هنوز مشتریاش ثابت نشدن

اما اینطور نبود چند روز قبل سراینکه هر روز ب هر بهونه ای میخواست بره خونه اقاش یا میره خونه فامیلا

گفتم چخبره یعنی نمیشه یک شب خونه بمونیم اینقدر ک تو دوست نداری خونه بمونی منم از خونه بدم اومده و بحث کردیم سراین 

اونم اونموقه کوتاه اومد ولی روز بعدش شیر شد گفت انگارچوپانتم و هی چند روزه سربحث داره و به من میگه اخلاقتو درست کن

حالا من چون از حرفاش ناراحت میشم میگه اخلاقتو درست کن انتظارداره ناراحتم باشم بخندم

نمیخوام بحث بزرگ بشه ولی منم شستمش و جوابشو دادم هرچند ک همزمانم اشک میریختم و محکم میزدم رو شکمم ک ...

دیگه نزنی به شکمتا!!!بزن تو کله شوهره بی مخت ولی بچه رو اذیت نکن .خوب کردی 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792