امروز عشق سابقمو دیدم کنار زنش بود از ته دل خوشحال بود منو ندید اون ولی یهو قلبم گرفت بخاطر اشک هایی که هرشب میریزیم و خنده های اون زنش یک شوم زیبایی منو هم نداشت ولی نمیدونم.... فقط یه بغض گلوم گرفته
دلم به حال خودم سوخت من بخاطر عشق اون حتی حاضر نیستم به کسی نگاه کنم حالا اون اصلا انگار منی وجود نداشتم😭
اینو بگم من باهاش دوست نبودم، شما بودید چکار میکردید