دلم ازش خیلی شکسته چند روزه ناهار ها خونه نیست من براش غذا درست میکنم می‌بره با خودش خیلی هم خسته میشم چون از شب درست میکنم هم شام درست میکنم هم ناهار فردا رو بعد ی غذا هم دوبار نمیخوره یعنی دوتا چیز متفاوت این چند روزه اخلاقش ب شدت بد شده همش بحث می‌کنه و ایراد میگیره دیشب هم شست گذاشتم کنار قهر کردم باهاش باز آشتی کردم گفتم عیب ندارع خسته میشه امشب با هزار ذوق براش غذای مورد علاقه درست کردم و ناهار فرداشم حاضر کردم بعد اومد نشست سر سفره گفت این چیه چرا اینجوریه نمی‌تونستی بهتر درست کنی منم نتونستم خودم کنترل کنم گفتم چرا اینجوری میکنی این چند روزه مدام داری با حرفات اذیتم میکنی هرچی میگم هر کاری ازت میخوام بهونه میازی خلاصه بحثمون بالا گرفت رفت تو اتاق درو بست بعد من رفتم شارژم بردارم گفت یالا برو بیرون نبینمت منم بالشت و پتو برداشتم اومدم بیرون الان از سرما خوایم نمیبره عوضی
باید میخوابیدی میگفتی من تو جامم راحتم تو ناراحتی برو تو حال بخواب
چرا شما رفتی اون باید میزفت
به هیچ وجه نمیخوام شکاکت کنم...ولی بپا ببین شاید خدا نکرده سر و گوشش میجنبه
چرا همچین کرد؟
تازه میخواستم بگم ناراحتی رو فراموش کن برو بغلش کن گرم بشی.
بخاری نداره اونجا؟
عیب نداره
بهش میگفتی خودش برع بیرون معمولا خانوما میمونن سرجاشون آقایون نقل مکان میکنن
خودتو نارحت نکن هیچکس ارزش ناراحتی تو نداره
نمیدونم چرا مردا اینجوری شدند.ب نظر من توخیابونا زنای دیگرو میبینن بامامقایسه میکنند
مگه تو هال وسیله گرمایشی نداری شوفاژ یا بخاری؟
بنظرم‌زیاد روی غذا حساسش نکن هرچی لفت و لعاب بدی پرتوقع تر میشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
45 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
